یه روز شگفت انگیز
سه شنبه 6 شهریور رفتم دکتر یک هفته قبل ، فکرمیکردم مریضم که حال خوبی ندارم اخه دل درد و کمر درد چندروزی بود که واقعا امانم را بریده بود فکرمیکردم عفونت موجب این درداست وقتی رفتم دکتر، بهم گفت که باید ازامایش بدم و من هنوز فکرمیکردم شوخیه و...وقتی جواب ازمایش را گرفتم خیلی شوکه شدم باورم نمیشد مامان شدم.... و اینجوری شد که منم وارد دنیای مادرانه ها شدم .... البته نمیدونم چرا یه حس بدی داشتم کلی گریه کردم ،البته الان حس بهتری دارم.... شماچی؟ وقتی شنیدید مادرشدید چه حسی داشتید؟
نویسنده :
دریای ارام
18:36
